عشق بی سر
سید عبدالله صالح نژاد | جمعه, ۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۸ ب.ظ
بیچاره آن کسی که دلش زنده شد به عشق
عشقی که در مطاف سرش را بریده اند
- ۹۲/۰۹/۰۸
بیچاره آن کسی که دلش زنده شد به عشق
عشقی که در مطاف سرش را بریده اند
سرمشق های آب بابا یادمان رفت
رسم نوشتن با قلم ها یادمان رفت
گل کردن لبخندهای همکلاسی
دریک نگاه ساده حتی یادمان رفت
ترس ازمعلم حل تمرین پای تخته
آن زنگهای بی کلک را یادمان رفت
راه فرار از مشق های توی خانه
ای وای ننوشتیم خانم، یادمان رفت
آن روزها را آنقدر شوخی گرفتیم
جدّیت تصمیم کبری یادمان رفت
شعرخدای مهربان راحفظ کردیم
یادش بخیر،امّا خدارا یادمان رفت
در گوشمان خواندند رسم آدمیّت
آن حرفها را زود امّا یادمان رفت
فردا چکاره میشوی موضوع انشا
ساده نوشتیم آنقدر تا یادمان رفت
دیروز تکلیف آب بابا بود و خط خورد
تکلیف فردا نان و بابا یادمان رفت
سلام استاد یه خرده مطالب زیادتر باشه جالبتر میشه البته استاد ناراحت نشین!
عشق بی سر قشنگ بود